تحلیل

استخدام‌های شایسته/ آیا دوران تخصیص قومی و حزبی به پایان می‌رسد؟

ضرب‌المثل معروف چینایی است که می‌گوید: «اگر حاصل زود و فصلی لازم داری گندم بکار، اگر حاصل دیرتر و چندساله لازم داری درخت غرس کن و اگر حاصل همیشگی و پایدار لازم داری روی نیروی بشری سرمایه‌گذاری کن.»
هرچند در یک‌ونیم دهه اخیر بر بنیاد کمک‌های مالی و سیاست‌ دونرهای بین‌المللی در حوزه نیروی بشری افغانستان کارهای زیادی صورت گرفته که می‌توان از جمله تعدد دانشگاه، فرصت‌های تحصیلی در مقاطع بالاتر و رو آوردن نیروی جوان به حاشیه‌های سکتور اقتصاد کشور، وارد شدن این قشر به لایه‌های فرهنگی و از این دست چیزها نام گرفت، ولی هیچ‌گاه برای واگذاری کار به نسلی مدیر در حکومت‌های پیشین کاری صورت نگرفت.
در شرایطی که فضا و معادلات جهانی در همه ابعاد زندگی بشری به پیمانه‌یی وسیع توسط فناوری اطلاعاتی و ارتباطی در حال تغییر است و این تغییر را جز نسل جوان، رهبری و مدیریت نمی‌تواند و افغانستان هم با شتاب عجیبی ناگزیرانه وارد این کاروان سیل‌آسای ارتباطی-اطلاعاتی شده است، باز هم بر اساس معیارها و شاخص‌های سیاست حکومت‌های تحت زعامت آقای کرزی؛ جوانان را مورد بی‌مهری قرار دادند.
تاسیس وزارت چند روزه به‌نام وزارت امور جوانان و بعد هم معینیت امور جوانان در واقع نوعی فرافگنی در برابر نیازهای اساسی جوانان و واگذاری مدیریتی نسلی بود که حکومت‌های پیشین مرتکب شدند و این سنت فریب‌کارانه هنوز هم زنده است.
وقتی بیش از ۷۰درصد جمعیت (آمار تخمینی) جامعه زیر سن ۳۵ سال قرار دارند، یعنی اکثریت مطلق جمعیت کشور به جوانان و نیروی جوان اختصاص دارد، چه نیازی به تاسیس یک وزارت یا معینیتی به‌نام امور جوانان بود؟ چرا از همین جمعیت سرشار در همه امور که قابلیت عجیب انعطافی هم دارند استفاده نگردید؟
لابد اقناع کاذب، فرافگنی و فرار از یک واقعیت عینی جامعه به‌دلیل ارتجاعیت سیاست سنتی است که همیشه موجب ایستایی جامعه شده است.
ولی با همه انتقادهایی که علیه حکومت وحدت ملی وجود دارد و در مواردی هم موافقم، حساب اعتمادی را که رییس‌جمهور غنی روی نسل جوان باز کرده، قابل تقدیر است.
برای رسانه‌های شوروشر به پاگر مخاطب شکارگر شاید سوژه‌ی خوبی نباشد که رییس‌جمهور به‌دور از ملاحظات قومی، سیاسی و سمتی شخصن ۳۷ جوان تحصیل‌کرده کاندیدای ریاست‌های ۳۴ گانه زراعت ولایات را پس از فلترهای محکم شایستگی الزامی اداری، ملاقات می‌کند و با آن‌ها درباره برنامه‌های زراعتی کشور که بدون تردید مهم‌ترین بخش برنامه‌های توسعه‌یی به‌شمار می‌رود، صحبت کرده و از نزدیک به مسایل تمرکز می‌کند.
در میان این جوانان، افرادی را از طریق پرده تلویزیون شناختم که هیچ پسوند سیاسی و حزبی نداشتند و فقط لیاقت و شایستگی دارند. در حکومت‌های پیشین همه فلترها حزبی بودند و افراد تا بست‌های شش هم باید توسط یک رهبر جهادی و تیکه‌دار قومی معرفی یا تایید می‌گردید تا مقرر می‌شدند، ولی در حکومت جدید آنچه تا حالا تجربه شده، معیار و شاخص، لیاقت و نبود وابستگی قومی و حزبی است. به باور نگارنده، این گونه اقدام‌ها، ما را به فاز ملت شدن رهنمون می‌سازد و ممدی برای توسعه سیاسی و اقتصادی است.
این سیاست از دو جهت در خورد توجه است. اول اینکه هرگاه فردی توسط حزبی معرفی شود ناگزیر است به‌جای منافع ملی به منافع و تیکه‌داری حزبی‌اش فکر کند، بنابراین چنین افرادی خدمت درست و صادقانه انجام داده نمی‌توانند و کارشان هم موثریت چندانی نخواهد داشت.
دوم، هرگاه فردی از آدرس قومی معرفی می‌شود یا پستی را احراز می‌کند نیز بیش از منافع ملی به منافع قومی و سمتی متمرکز خواهد بود. در اینجاست که باز هم منافع ملی صدمه می‌بیند. اما افرادی که با لیاقت وارد شده‌اند با فکر آرام می‌توانند منافع ملی که همانا وظیفه اصلی‌شان است را بر سایر منافع کوچک دیگر ترجیح دهند و بدین ترتیب موثریت کارشان نیز بالا می‌رود.
اینکه اعمال حکومت جدید یا حکومت وحدت ملی به پیمانه وسیعی قابل نقد و انتقاد است، من هم باور دارم، ولی به این نکته نیز باور دارم که اگر از اقدام‌های خوب و به‌جای این حکومت، به اندازه توان و وسع حمایت شود در واقع سنگ‌ریزه‌یی بر بنای باز اساس‌گذاشته‌شده این خاک ویران‌شده می‌گذاریم.

سرمقاله

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا